روز دوم ناواراتری، “سوادیستان خود را راضی نگه دارید” Sydney (Australia)

دومین روز ناواراتری سیدنی، استرالیا ، 13 اکتبر 2007 اینجا هم بیایید، بیایید داخل، بنشینید اینجا، یک نفر دیگر هم، بیایید جلو. بعضی‌ها هستند که نمی‌توانند بنشینند. می‌شود بروید و ببینید آیا همه داخل آمده‌اند؟ ببخشید، من نمی‌دانستم شما همه اینجا بودید؟ الان او گفت و من هم گفتم باشد. شما آنجا صدای مرا می‌شنوید؟ همه شما؟ آنها که صدای مرا نمی‌شنوند دستانشان را بالا بگیرند. خیلی خوب، ممنون. چیزی می‌خواهید؟ بیایید جلو. حال شما خوب است؟ پس بهتر است یک آواز بخوانید. من متاسفم، آنها الان به من گفتند که مردم منتظر هستند. بسیار خوشحالم که می‌بینم همه شما اینجا این‌قدر شاد هستید. امروز روز دوم است و از نظر تکاملی روز بسیار مهمی است. همان‌طور که می‌دانید، دومین چاکرای ما بسیار مهم است، برای همین است که امروز روز بسیار مهمی است. خوب دومین چاکرا چیست؟ آیا می‌دانید دومین چاکرا چیست؟ ها؟ آنها چه گفتند؟  ساهاجایوگی: سوادیستان.شری ماتاجی: شما باید بلند بگویی!  ساهاجایوگی: سوادیستان. این چاکرا سوادیستان است، خیلی مهم است چون در این کالی‌یوگا، سوادیستانا بیشتر از همه کار می‌کند. ما ماموران بسیار زیادی داریم که آن را وادار می‌کنند کار کند و خیلی سخت کار کند. شما می‌دانید در چاکرای دوم چیست. در دومین چاکرا چه اتفاقی می‌افتد؟ این که ما گرفتار جاه‌طلبی‌هایمان می‌شویم و این جاه‌طلبی باعث می‌شود دائم بالا و پایین بدوید و من بسیاری از ساهاجایوگی‌ها را دیده‌ام که گمراه شده‌اند. پس امروز برای همه شما روز بسیار مهمی است. پس چاکرای دوم مهم است؛ چرا که در دوران مدرن، این چاکرا بسیار Read More …

پوجای ناواراتری، روز ششم، “مرا بشناسید” Campus, Cabella Ligure (Italy)

پوجای نورتری، 13 اکتبر 1991، کبلا، ایتالیا امروز اینجا گرد هم آمده‌ایم تا پوجای نورتری را انجام دهیم. برای 9 مرتبه، اینکارنیشن‌های اصلی مادر این عالم ظهور پیدا کردند. آنها با یک هدف ظهور یافتند. هدف آن است که باکتاها، شاگردان و فرزندانش را حفاظت کند. این عشقی الزام‌آور بود. او نمی‌توانست از آن فرار کند. عشق مادر الزام‌آور است. نمی‌تواند از آن فرار کند. و می‌بایست که آن را نشان دهد، به کار گیرد و به فرزندانش حمایت برساند. این حمایت در دوران مدرن شکلی دیگر یافته است. در آن دوران شیطان سعی داشت به انسان‌های درستکار، سرسپرده و نیکوکار که خواهان ادامه یک زندگی بسیار مذهبی بودند صدمه بزند و نابود کند. به همین دلیل برای نجات آنها مادر عالم بر زمین آمد. برای حفاظت از آنها بر زمین آمد. ولی آنها می دانستند خوب چیست. می‌دانستند بد کدام است و می‌خواستند زندگی خوب خود، زندگی ارزشمند خود را حفظ کنند. آنها به پول اهمیتی نمی‌دادند. آنها به قدرت اهمیتی نمی‌دادند، بلکه فقط زندگی خود را می‌خواستند، یعنی می‌خواستند زنده بمانند برای این که ایزدبانو را ستایش کنند و وقتی آنها به دست این نیروهای اهریمنی دچار مشکل یا صدمه می‌شدند یا از بین می‌رفتند، او به ناچار ظهور می‌کرد. ولی در دوران جدید این مسئله پیچیده شده است؛ چرا که دوران جدید هم پیچیده است. اول این که در ذهن، در شیوه زندگی، درجامعه انسان‌های خوب و انسان‌های درستکار، ترس از اشتباه وارد شده است. مثلا آنها از کشیش‌‌هایشان، از کلیساهایشان، از معابدشان و از مساجدشان که Read More …