پوجای کریسمس، “پیروی از عقل هرگز شما را قادربه درک الوهیت نمی‌کند” Ganapatipule (India)

پوجای کریسمس  گاناپاتی پوله، هند، 25 دسامبر 1993 امروز می‌خواهیم که تولد مسیح را جشن بگیریم. در یک زمان بسیار حساس داریم این کار را انجام می‌دهیم؛ چون هستند افراد ضد مسیحی که مسئول مذهب مسیحیت شده‌‌اند و دارند برعلیه تولد مسیح صحبت می‌کنند.  آنها هیچ صلاحیتی ندارند، آنها انسان خودآگاه نیستند، آنها از خداوند هیچ تصوری ندارند، هیچ چیز؛ و آنها می‌گویند این‌ها کذب محض است، این ‌که او باکره نبوده و این ‌که مسیح به آن شکل به دنیا نیامده است. چه کسی به آنها گفته؟ آیا جبرئیل آمده و به آنها گفته؟ چه حقی دارند که از چنین چیزهایی صحبت کنند؟ بنابراین چون آنها ضد مسیح هستند، حالا مسئول مسیحیت شده‌اند. حتی پاپ هم به همین شکل است. بنابراین در ساتیا یوگا آنها همه رسوا خواهند شد؛ باید که رسوا شوند. ولی بعضی از افرادی که اینجا هستند می‌توانند به این مرد نامه بنویسند و بپرسند:ِ “شما چه صلاحیتی دارید که این را بگویید؟ آیا شما قدرت همه‌جا حاضر عشق خداوند را احساس کرده‌اید؟” “آیا هیچ الوهیتی در شما هست که مسیح را به این شکل به چالش می‌کشید؟”. باید اینکارنیشن‌های پل باشند، شاید. آنها نمی‌توانند خداوند را درک کنند. آنها نمی‌دانند که خداوند چه کارهایی می‌تواند انجام دهد.آنها اصلا هیچ تصوری از این که این کار چه‌قدر معجزه‌آسا است ندارند. شما همه رحمت خداوند را احساس کرده‌اید. شما همه می‌دانید که این یک معجزه است. هر بار یک معجزه به وجود می‌آید. من یک مثال ساده برایتان بگویم. در پوجای ناواراتری ما تعدادی عکس داشتیم؛ و Read More …

پوجای کریسمس Pune (India)

پوجای کریسمس پونه، هند، 25 دسامبر 1989 امروز اینجا جمع شده‌ایم تا تولد مسیح را جشن بگیریم. وقتی به تولد او فکر می‌کنید، انسان می‌بیند که او در محلی بسیار محقر به دنیا آمد و سرتاسر زندگی‌اش را به شیوه‌ای بسیار متواضعانه سپری کرد؛ همچنین به عنوان یک ساهاجایوگی می‌دانید که او اینکارنیشن شری گانشا بود؛ که به نوعی معصومیتش بود؛ و او به خاطر درک نابخردانه آدم‌های کور به صلیب کشیده شد. او کودکی ابدی بود و بسیار غم‌انگیز است که وقتی در مورد مسیح و مسیحیت صحبت می‌کنیم، احساس می‌کنیم مسیحیت درست برعکس، در مسیری بر خلاف مسیح گام برداشته است. اگر یکی ساختن است، آن دیگری تخریب است؛ و اگر یکی معصومیت است، آن دیگری فریبکاری است. اگر اقوام مسیحی را ببینید، بسیار تعجب‌آور است در جایی که به مسیحیت عمل می‌شود، خیلی تعجب‌آور است که معصومیت، هیچ جایگاه و احترامی ندارد؛ پاکدامنی، هیچ جایگاه و احترامی ندارد، که آن ذات مسیح بود. او از آن ساخته شده بود. گاهی این که چطور این اقوام به اصطلاح مسیحی، تا ا‌ین حد، از مسیح بدگویی کرده‌اند و این همه آدم را با عقاید احمقانه خودشان نابود کرده‌اند، تکان‌دهنده است. عقایدی که به آنها اجازه افراط در هر کار کثیفی را می‌دهد. و دومین نکته، خیلی مهم است که ببینیم چطور او در یک محل بسیار محقر زاده شد، به شکلی بسیار فروتنانه زندگی کرد؛ او پسر یک نجار بود؛ برای همین مثل نجارها زندگی کرد. ولی در زندگی غربی، آدم‌ها بسیار مادی‌گرا شده‌اند و برای آنها زندگی اشرافی Read More …

سخنرانی قبل از کریسمس و پوجای خداحافظی Montague Hall, Hounslow (England)

سخنرانی قبل از کریسمس و پوجای خداحافظیمونتگیو هال، هانسلو، لندن، انگلستان23 نوامبر 1984دیروز روز خوبی برای همه ما بود و من چیزی در سطحی متفاوت گفتم. ما تابحال مدام از چیزهای معمولی صحبت کرده‌ایم و این چیزها گاهی… این چیست؟ اشکالی ندارد… فکر می‌کنیم از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند. ولی وقتی من دیروز با شما صحبت می‌کردم، امیدوارم متوجه شده باشید که ما اکنون باید به حیطه دیگری از درک ظریف‌تری از ساهاجایوگا جهش کنیم.اول ما نگران خویشاوندانمان، فرزندانمان، خانواده‌هایمان بودیم؛ بعد ازدواج‌مان. يكي پس از ديگري تمام این مسائل پیش آمدند و ما نگران همه این چیزها بودیم، چیزهای کوچک کوچک .بعد هم نگران اشرامی شدیم که اداره‌اش می‌کردیم: مشکلات اشرام، چه‌کار می‌کردیم، چطور با مشکلات برخورد می‌کردیم، چطور افراد مشکل درست می‌‌کنند. بدین ترتیب خوی انسانی ما درک ظریف‌تری پیدا کرد. و بعد هم متوجه شدیم که ما مورد رحمت خداوند هستیم، که چیزی عظیم وجود دارد که همواره از ما مراقبت می‌کند، یک نیروی برتر، یک توجه خاص بر روی ما وجود دارد. این چیزیست که فهمیدیم.امروز داشتم توضیح می‌دادم که چطور این اتفاق می‌افتد، که چطور ما متوجه می‌شویم که خداوند دارد به ما کمک می‌کند. هر مشکلی معلول یک علتی است – هر مشکلی. مثلا مونا نامه‌ای نوشت که داشته در یک اتوبان رانندگی می‌کرده و ماشین از کنترل خارج شد و ترمز کار نکرد. و یک ماشین بوده که از راست می‌آمده، ماشینی از چپ، ماشینها از جلو و عقب می‌آمدند و او احساس کرده که کارشان تمام خواهد شد – دو نفر سوار Read More …