پوجای شری اکادشا رودرا، “رودرا، قدرت نابودگر شری شیوا”

Como (Italy)

Feedback
Share
Upload transcript or translation for this talk

پوجای شری اکادشارودرا، کومو، ایتالیا، 16 سپتامبر ۱۹۸۴

امروز ما نوع خاصی از پوجا را انجام میدهیم که به افتخار “اکادشارودرا” برگزار می‌شود.

رودرا قدرت ویرانگر شیوا، قدرت ویرانگر روح است. حال، قدرتی که سرشت اوست، بخشش است. او می‌بخشد چون ما انسان هستیم، ما دچار اشتباه می‌شویم، ما کارهای نادرست می‌کنیم، ما وسوسه می‌شویم. توجه ما خراب شده است. بنابر این او ما را می‌بخشد.

او همچنین ما را می‌بخشد، وقتی به پاکدامنی‌مان صدمه بزنیم، کارهای غیر اخلاقی انجام ‌دهیم، دزدی ‌کنیم، کارهایی بر ضد خدا انجام ‌دهیم، بر علیه او صحبت ‌کنیم.

همچنین او سطحی‌نگری‌ها، حسادت‌ها، شهوت ما، خشونت ما را می‌بخشد. همچنین او وابستگی‌های ما، حسادت‌های پیش پا افتاده ما را، خساست‌ها و نیز انحصار‌طلبی ما را می‌بخشد. او رفتارهای ایگومحورانه ما و نیز دنباله‌روی‌ ما از چیزهای نادرست را می‌بخشد.

ولی هر عملی یک عکس‌العملی دارد، و وقتی او می‌بخشد، آن را اعطای امتیاز خیلی بزرگی به شما در نظر می‌گیرد و آن عکس‌العمل در او به شکل خشم در می‌آید، بر ضد آن کسانی که بخشیده شده‌اند، سعی دارند اشتباه بزرگتری را مرتکب شوند.

به خصوص بعد از گرفتن خودآگاهی، چون چنین رحمت عظیم خودآگاهی وجود دارد، شما نور را دریافت کرده‌اید و در آن نور اگر مار را نگه‌دارید، آن‌وقت خشم او شعله‌ور می‌شود، چون او می‌بیند شما چقدر احمق بوده‌اید.

منظورم این است که به خصوص بعد از خودآگاهی، او خیلی حساس می‌شود، نسبت به کسانی که بخشیده می‌شوند و چنین چیز عظیمی چون خودآگاهی را دریافت می‌کنند، با این وجود مرتکب خطا می‌شوند آن وقت او خیلی بیشتر خشمگین می‌شود. بنابراین، برای تعادل، آن بخشش رو به رکود و آن خشم رو به افزایش می‌گذارد.

ولی وقتی او ببخشد و در نتیجه آن بخشش حس قدرشناسی به شما دست دهد، آن وقت رحمت او به سمت شما سرازیر می‌شود. او به شما ظرفیت عظیمی برای بخشیدن دیگران می‌دهد.

او خشم شما را فرومی‌نشاند، شهوت شما را فرومی‌نشاند، او طمع شما را فرومی‌نشاند. همچون قطرات زیبای شبنم، رحمت او بر وجود ما می‌نشیند و ما واقعا به گل‌های زیبایی تبدیل می‌شویم. و در آفتاب رحماتش شروع به درخشیدن می‌کنیم.‌

حال او از خشم یا قدرت ویرانگر خود استفاده می‌کند تا همه آن‌هایی را که می‌خواهند ما را آزار دهند نابود کند. او از انسانهای خودآگاه در هر نقطه و به هر شکلی محافظت می‌کند. نیروهای منفی سعی می‌کنند به یک ساهاجا یوگی حمله کنند اما همه آنها با قدرت عظیم حفاظتی او خنثی می‌شوند.

از طریق آگاهی ارتعاشی، او ما به راه راست هدایت می‌شویم. همه رحمات زیبای او در مزمور شماره 23 انجیل توضیح داده شده است، “خداوند شبان من است”. همه توضیح داده شده که او چطور مانند یک چوپان از شما مراقبت می‌کند.

اما او مراقب این افراد شرور نیست. او آنها را نابود می‌کند. آنها که وارد ساهاجایوگا می‌شوند و همچنان ذات شیطانی خود را حفظ می‌کنند، نابود می‌شوند.

او کسانی را که وارد ساهاجایوگا می‌شوند، مدیتیشن نمی‌کنند و رشد نمی‌کنند، نابود می‌کند یا از ساهاجایوگا به بیرون پرت می‌شوند. آنها که بر علیه خداوند غرغر می‌کنند و یا در شأن یک ساهاجایوگی رفتار نمی‌کنند، خدا آنها را از میان برمی‌دارد.

پس با یک نیرو، او محافظت می‌کند، با نیروی دیگر دور می‌اندازد. ولی وقتی نیروهای مخرب او بیش از حد جمع شوند، می‌گوییم “حالا اکادشارودرا فعال است”.

حال این اکادشارودرا وقتی خود را نشان می‌دهد که شخص کالکی شروع به فعالیت کند، یعنی نیروهای نابودگر هر آنچه منفی بر زمین است را نابود می‌کنند و هر آنچه مثبت است را نجات می‌دهند.

پس برای ساهاجایوگی‌ها بسیار لازم است که سرعت رشد خود را بالاتر ببرند و به زندگی اجتماعی یا خانوادگی و یا به همه آن رحماتی که خداوند بر آنها نازل کرده است قانع نباشند.

ما همیشه نگاه می‌کنیم ببینیم خدا برای ما چه کرده است، چطور برای ما معجزه آفرین بوده است، ولی ما باید نگاه کنیم که برای خودمان چه کرده‌ایم، ما برای تعالی و رشدمان چه می‌کنیم.

خوب، از آن یازده‌ تا،    اکادشا یعنی یازده، پنج تا از وید سمت راستتان و پنج تا از وید سمت چپ شما می‌آید.

پنج‌تای اول سمت چپ از این که شما به استادان دروغین تعظیم کرده باشید ناشی می‌شود، یا اگر شما کتابهای گمراه کننده خوانده باشید، یا با افراد گمراه همنشین شده باشید، یا اگر شما با کسانی که به انحراف می‌رفته‌اند احساس همدردی کرده باشید، یا آنکه شما خودتان یکی از عوامل و یا استادان این افراد گمراه بوده باشید.

حالا این پنج مشکل را می‌نوان حل کرد، اگر به طور کامل از هر اشتباهی که انجام داده ایم دست برداریم. چنانکه حضرت محمد گفته است که باید شیطان را زد، یعنی شیطان را با کفش؛ اما این کار باید نه به صورت مکانیکی بلکه از قلب شما انجام شود.

مانند بسیاری از افرادی که به ساهاجا یوگا می‌آیند به من می‌گویند: “پدر من از این گورو پیروی می‌‌کند، آن پدر از آن گورو پیروی می‌کند” و درگیر پدر، خواهر، این وآن می‌شوند و و سعی می‌‌کنند که آنها را از چنگ آن استادان دربیاورند، آنها نیز گرفتار می‌شوند. 

یا بعضی از آنها تسلیم نیروهای دیگر می‌شوند. مثلا می‌دانم مارین که با من بود و پدر و مادرش و پدر و مادر همسرش گفتند که این بچه باید غسل تعمید داده شود. من به او گفتم نباید این بچه را غسل تعمید دهی چون او یک روح خودآگاه است.

اما او نتوانست در برابر آنها بایستد و بچه را برای غسل تعمید برد و او بسیار غیرعادی شد. او مثل یک بچه دیوانه شد. برای همین، حالا او همه آن کارها را کنار گذاشته و نجات یافته است. ولی فرض کنید که او بچه دیگری داشت و همین کار را می‌کرد، دومین بچه می‌توانست چیزی خیلی خیلی بدی شود.

حالا دردسر ساهاجایوگی‌ها اینست که هر کسی که به برنامه‌های ساهاجایوگا می‌آید فکر می‌کند که او یک ساهاجایوگی است. این طور نیست. یا شما باید حساسیت بسیار قوی داشته باشید، یا باید در بدنتان حس کنید و یا با هوش و ذکاوت خودتان بفهمید که ساهاجایوگا چیست.

کسی که هنوز منفی است همیشه به سمت کسی که بسیار قویا منفی است جذب می‌شود و نمی‌فهمد که آن شخص دیگر بسیار منفی است، ولی تحت تاثیر او قرار می‌گیرد. در چنین شرایطی، چنین شخصی توسط فرد منفی ضربه می‌خورد و شیوا نمی‌تواند  محافظت کند.

نباید با کسی که منفی است ابراز همدردی کرد، چه دیوانه باشد، چه مشکلی داشته باشید، چه فامیلتان باشد یا هر چیز دیگر. هیچ همدردی از هیچ نوعی، بر عکس باید نوعی خشم برای آن شخص وجود داشته باشد، نوعی عدم وابستگی.

و این وارستگی غضبناک، تنها زمانی است که شما باید عصبانی باشید. اما من افرادی را دیده‌ام که نسبت به ساهاجا یوگی‌های بسیار خوب خشم دارند، اما برای شوهر یا همسر خود که به شدت منفی هستند خشم ندارند.

بنابراین هنگامی که اکادشا رودرا از این پنج طرف در سمت راست، باید بگوییم، شروع به عمل می‌کند، حرکت می‌کند، زیرا از سمت چپ می‌آید و به سمت راست حرکت می‌کند، آنگاه شخص شروع به منفی شدن می‌کند اما با ایگوی خود عمل می‌کند.

چنین فردی ممکن است موقعیتی را به دست بگیرد و بگوید که “من چنین و چنان ساهاجا یوگی هستم و من چنین هستم، ما باید اینطور عمل کنیم و باید این‌گونه رفتار کنیم” و شروع به امر و نهی کردن کند. می‌نواند هر کاری انجام دهد.

و بعضی از افراد معمولی و برخی از ساهاجایوگی‌های خام و بی‌تجربه ممکن است بخواهند تفاهم کنند، ولی بیشتر آنها می‌‌‌دانند که “این آدم رفتنی است، و دارد می‌‌‌رود.” 

بنابراین، همه این چیزها منجر به پیشرفت سمت چپ می‌‌‌شود، یا می‌‌‌توانیم آن را روی سر، در سمت راست «مدا» خود بنامیم، این صفحه، صفحه مغز در زبان سانسکریت «مدا» نامیده می‌شود.

حال نوع سمت راستی آن از این ایده ناشی می‌شود که افراد می‌‌‌گویند، “من خودم یک استاد بزرگم”. آنها شروع به موعظه در مورد ساهاجا یوگا نیز می‌‌‌کنند، گویی که گوروهای بزرگی شده‌اند.

ما کسانی را دیده‌ایم که در هر برنامه‌ای سخنرانی‌هایی طولانی می‌کنند و هرگز نمی‌گذارند نوار من پخش شود یا هیچ چیزی. آنها فکر می‌کنند که دیگر حرفه‌ای شده‌اند.

بعضی از آنها می‌گویند که ما الان آنقدر عالی شده‌ایم که به هیچ فوت سوک یا چیزی احتیاج نداریم، لازم نیست مدیتشین کنیم، بعضی‌ها هم اینطوری هستند.

و بعد بعضی ها می‌گویند که اصلا گناه ما را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد، حالا ما ساهاجایوگی هستیم، ما روح‌های تکامل یافته بسیار بزرگی هستیم. ولی بدتر از همه کسانی هستند که راحت اسم مرا می برند و می‌گویند که “مادر این طوری گفته و من این را به شما می‌گویم به خاطر این که مادر گفته است “. در حالی که من هرگز چنین چیزی را نگفته‌ام، همه‌ کذب است.

حال بعضی افراد هستند که از پول ساهاجایوگا استفاده می‌کنند و ساهاجایوگا را به یک نحوی مورد سوء‌استفاده قرار می‌دهند و گاهی اوقات ساهاجایوگی‌ها را هم. و چنین افرادی بسیار بدشگون هستند.

هر کس سعی در انجام چنین کاری داشته باشد با رسوایی از ساهاجایوگا بیرون خواهد رفت. ولی انسان نباید هرگز نزد چنین شخصی برود، با چنین شخصی، هیچ کاری نباید داشته باشد و نه هیچ همدردی.

چرا که این نحوست هیچ کس را بی‌نصیب نخواهد گذاشت؛ پس بهتر است که از چنین افرادی دور ماند. وقتی این ده اکادشا در شخصی پیشرفت کنند، آن وقت بدون شک چنین شخصی دچار امراضی مثل سرطان و بیماری‌های وحشتناک غیر قابل درمان می‌شود.

به خصوص وقتی که یازدهمی که عملا اینجاست، که چاکرای ویراتاست، که جمعی بودن است، وقتی آن هم تحت تاثیر قرار بگیرد، آن وقت چنین شخصی نمی‌تواند از این بیماری نجات یابد.

ولی اینها، حتی از این پنج تا هم، بر فرض با مولاداهارا یا اگنیا ترکیب شوند، آن وقت آنها به انواع بسیار جدی بیماری‌های کثیفی دچار می‌شوند. برای همین است که من همیشه می‌گویم مراقب چاکرای اگنیای خود باشید.

چون این یکی از بدترین چیزهاست، این که وقتی شروع به ترکیب شدن با این اکادشاها، یا بخشی از اکادشاها کند، هر چیزی ممکن است برای شخص اتفاق بیفتد، ممکن است او با یک حادثه وحشتناک روبرو شود. ممکن است توسط کسی مورد ضرب و شتم قرار بگیرد، ممکن است توسط کسی به قتل برسد، هر چیزی ممکن است برای چنین شخصی اتفاق بیفتد که دچار اگنیای راست یا هر کدام از این اکادشاهای راست و یا چپ شده باشد.

این بدان معناست که پنج تا از اینها، اگر هر کدام از این پنج تا، اگر با چاکرای اگنیا ترکیب شوند، قدرت حفاظتی خداوند در کمترین حد است.

بنابراین، برای خوب نگه داشتنن چاکرای اگنیا، مثل الان که من دارم صحبت می‌کنم، شما باید به طور مداوم مرا نگاه کنید تا آگاهی بدون فکر ایجاد شود و چاکرای اگنیا آرام بگیرد. 

دائم به این طرف، آن طرف توجه نکنید.آن وقت می‌بینید که به تدریج توجه شما با آگاهی بدون فکر بی‌تفاوت می‌شود. و توجه شما به شکلی تثبیت می‌شود که دیگر مجبور نیستید نگران چیزی باشید.

در آگاهی بدون فکر دست هیچ کسی به شما نمی‌رسد، این دژ محکم شماست. شخص باید با مدیتیشن، آگاهی بدون فکر را برقرار کند، که نشانه آنست که دارید بیشتر رشد می‌کنید.

خیلی از افراد مدیتیشن می‌کنند و می‌گویند: “خیلی خوب مادر ما داریم انجام می‌دهیم.” آنها به شکل مکانیکی این کار را انجام می‌دهند و می‌گویند، “بله، من این کار را کردم، من این کار را کردم و من این کار را کردم.” ولی آیا کمِ کم، به آگاهی بدون فکر رسیدید؟

آیا نسیم خنکی را حس کردید که از سرتان خارج شود؟ در غیر این صورت اگر شما کاری مکانیکی انجام دهید، هیچ کمکی نخواهد کرد، به شما و به هیچ کس کمکی نخواهد کرد.

بنابر این بعد از خودآگاهی، در عین حال که از شما خیلی خوب محافظت می‌شود، تمامی رحمات و آینده‌ای بزرگ از آن شما خواهد بود، احتمال بالایی برای نابودی کامل شما هم وجود دارد.

ببینید می‌شود با این قیاس کرد که شما دارید از کوه بالا می روید، و همه از شما محافظت می‌کنند تا بالا روید، دستتان را می‌گیرند و خیلی چیزها هست که با آن شما تحت حمایت قرار بگیرید تا به سمت بالا بروید، امکان هیچ سقوط و اشتباهی هم نیست، ولی اگر شما سعی کنید که همه ارتباطات با عشق و حقیقت را از بین ببرید و دائما سعی کنید که کسانی که سعی در حمایت شما را دارند را آزار دهید، آنوقت از یک ارتفاع بالا خواهید افتاد، ارتفاع بالاتری.

یعنی هر چه به ارتفاع بالاتری بروید، سقوط بدتری هم خواهید داشت. و نیز با نیروی بیشتری، به عمق بس بیشتری سقوط خواهید کرد. ولی علی‌رغم تمام تلاشی که توسط خدا انجام می‌شود، تمام حمایتی که از شما می‌شود، تمام حافظتی که از شما به عمل می‌آید، اگر شما بخواهید سقوط کنید، آن وقت از آن ارتفاع، خیلی خطرناک خواهد بود.

ولی اکادشا رودرا در آن زمان، در چنان زمانی که کسی بخواهد به آرمان ساهاجایوگا لطمه بزند، بعد از بودن در ساهاجایوگا، آنوقت به شما چنان بد ضربه می‌زند که حمله تمام و کمالی از همه جهات بشود.

ولی ممکن است کل خانواده تحت حفاظت قرار بگیرند اگر فقط چند نفر از خانواده کار ساهاجایوگا را انجام دهند، ممکن است محافظت شود. ولی در صورتی که خانواده دائما در مقابل ساهاجایوگی‌ها باشند و درصدد آزار و اذیت آنها باشند، ممکن است کاملا نابود شوند، به شکل خیلی بدی.

حالا این اکادشا رودرا، همان طور که به شما گفتم از وید می‌آید، بنابراین می‌نوانیم بگوییم که اساسا بخش نابود کننده از وید می آید. ولی اینها قدرتهایی هستند که به دست یک نفر که “ماهاویشنو” است، که “حضرت عیسی مسیح” است می‌باشد، چون او حامی کل هستی است.

او مظهر اومکارا است، او مظهر ارتعاشات است. بنابراین وقتی او عصبانی شود، همه هستی رو به نابودی می‌گذارد.

از آنجا که او تجلی قدرت مادر است، که به هر اتم، به هر مولکول، به هر انسان، به هر چیزی که زنده و یا غیر زنده است نفوذ می‌کند، به محض این که مختل شود، همه چیز به مخاطره می‌افتد.

بنابراین خشنود کردن مسیح خیلی مهم است. حال مسیح گفته است،” شما باید مثل بچه‌های کوچک باشید”، که همان معصومیت است. خلوص قلب بهترین راهی است که می‌توانید او را خشنود کنید.

همان طور که به خصوص در غرب، مردم مغز خودشان را خیلی پرورش داده‌اند، آنها سعی می‌کنند که با کلمات بازی کنند و هیچ کس نمی‌داند آنها چه کار دارند می‌کنند. همه این افراد باید بدانند که هر کاری شما انجام می‌دهید برای خدا مشخص است.

اگر قلباً پاک نباشید، این برای هر کسی که ژست یک  ساهاجایوگی خیلی خوب را بگیرد خیلی خطرناک است. چنین افرادی نه پوزست هستند و نه قید و شرطی هستند و نه ایگویی، بلکه آنها افراد بسیار مکار و زیرکی هستند که به کاری که دارند انجام می‌دهند کاملا آگاهند.

ولی کسانی هم هستند که مسخ شده‌اند و با آن حال سعی در نابودی خودشان دارند یا گریه و زاری و هرکاری انجام می‌دهند. بعضی‌ها هم فکر می‌کنند اگر به خودشان صدمه بزنند و یا بعضی کارهای افراطی را انجام دهند، خدا راضی می‌شود، سخت در اشتباهند.

اگر شما نمی‌توانید در ساهاجایوگا لذت ببرید، پس باید بدانید که مشکلی دارید. اگر نمی‌توانید در ساهاجایوگا احساس خرسندی کنید پس باید بدانید که حتما مشکلی دارید.

اگر نمی‌توانید از همنشینی با ساهاجایوگی‌ها لذت ببرید، پس مطمئن باشید که مشکلی دارید. اگر شما نمی‌توانید بخندید و از عظمت خدا سپاسگزاری کنید، بدانید که مشکلی دارید. اگر شما هنوز نگران افراد منفی و مشکلاتشان هستید بدانید که مشکلی دارید.

اگر شما دلتان برای افراد منفی می‌سوزد، آن‌وقت بدانید که یک مشکلی دارید. ولی اگر شما از منفی و هر منفی که علیه ساهاجایوگاست خشم دارید، پس جای شما آنجاست.

وقتی این چیز جا بیفتد، شما خودتان به قدرت اکادشارودرا تبدیل می‌شوید. هر کسی که بخواهد به شما توهینی کند و یا بخواهد هر صدمه‌ای بزند، نابود خواهد شد. این برای خیلی از کسانی که سعی کردند که به من توهین کنند و یا به من صدمه‌ای بزند و به هر شکلی ….. برخی وقتها من کاملا در مورد آنها نگران می‌شوم.

بنابراین شخص باید به گونه‌ای باشد که به اکادشا تبدیل شود. دست هیچ کسی به این افراد نمی‌رسد. ولی چنین فردی سرشار از مهربانی و بخشش است.

در نتیجه، اکادشا خیلی سریعتر عمل می‌کند. هر چه شما بیشتر مهربان باشید اکادشا قدرتمندتر می‌شود. هر چه شما جمعی‌تر باشید، اکادشا بیشتر عمل می‌کند. بسیاری از افراد عادت دارند که به کنج عزلت بنشینند و بگویند که بهتر است ما در خانه بمانیم و این اشکالی ندارد؛ ولی آنها نمی‌دانند که چه چیزی را دارند از دست می‌دهند.

هر پیشامدی هم که شاید بین شما و دیگران بوده، باید به یکدیگر بچسبید، همیشه در برنامه‌ها شرکت کنید، رهبری را به دست گیرید، با آن جلو بروید، آن را به نتیجه برسانید و شما هزاران بار مورد رحمت قرار خواهید گرفت.

باید بگویم اکادشا رودرا همه قدرت‌های تخریبی با هم هستند. آن قدرت مخرب شری گانشا است. آن قدرت مخرب براهما، ویشنو، ماهشا است.

آن قدرت تخریبی مادر است، این قدرت تخریبی گانشا و چهارتا از اینهاست که باهایراوا و هانومانا و کارتیکیا و گانشا باشند. همچنین قدرت ساداشیوا و آدی شاکتی است.

همه این قدرت‌های مخرب همه اینکارنیشن‌ها، اکادشاها هستند. و آخری که کمتر از بقیه نیست، قدرت تخریب هیرانیاگاربها است که براهمادوای جمعی است. و این قدرتی است که وقتی عمل کند، هر اتمی منفجر می‌شود، کل انرژی اتمی به قدرتی مخرب بدل می‌شود. بنابراین کل انرژی تخریبی اکادشا رودرا است.

این قدرت بسیار قدرتمند است، ویرانگر است ولی کور نیست. آن قدرت بسیار نکته سنج و ریزبین است و در نهایت ظرافت در هم تنیده شده است. از نکات خوب دوری و به چیزهای غلط حمله می‌کند. و درست به موقع ضربه می‌زند، به جای مناسب، مستقیم، بدون آنکه به چیز خوبی که در میان باشد ضربه‌ای بخورد.

حالا اگر مثلا نظر اکادشا رودرا به کسی بیفتد و چیزی خدایی یا مثبت در بین باشد، بدون آنکه به چیزی که مثبت است صدمه‌ای وارد کند به آن نفوذ می‌کند و به منفی ضربه می‌زند.

یک نفر را خنک می‌کند و دیگری را می‌سوزاند، منجمد نه، منجمد نه، خنک می‌کند. پس با چنین روشی است که به دقت و با ظرافت عمل می‌کند. و فوق‌العاده پرخشونت هم هست و بسیار دردناک است. مثل گردن زدن کسی با یک حرکت نیست، بسیار آرام آرام ادامه می‌یابد. هر شکنجه وحشتناکی که شما می‌شناسید و یا از آن شنیده‌اید از تجلیات اکادشارودرا است.

برای مثال مورد سرطان را در نظر بگیرید. در یک سرطان، بینی برداشته می‌شود، زبان برداشته می‌شود، نای برداشته می‌شود، آن وقت همه چیز یکی پس از دیگری با دردی وحشتناک برداشته می‌شود، می‌دانید.

مثلا جذام را تصور کنید، جذامی‌ها نمی‌توانند انگشتانشان را حس کنند، آنها نمی‌توانند آن را احساس کنند، آن وقت اگر هر موشی چیزی انگشتانشان را بخورد، نمی‌توانند حسش کنند، پس شروع به از دست دادن انگشتانشان می‌کنند، این طوری اکادشارودرا افراد را می‌خورد، می‌بلعد.

ولی این خشونت پدر وقتی نوبت به بچه‌های خودش می‌رسد، می‌تواند بسیار ملایم و خیلی شیرین باشد. 

داستان آن مربوط به مادر است. یک بار او بسیار خشمگین شد، مادر ازلی، و او آنچنان عصبانی شد که خواست کل دنیا را با قدرت اکادشایش نابود کند و کوشید تا همه دنیا را از بین ببرد. وقتی که این حالت را به خود گرفت، پدر خودش حس کرد که مادر ازلی کمی بیش از حد عصبانی شده است.

وقتی مادر نابودی را شروع کرد، به راست و چپ می‌رفت، پدر نمی‌دانست چه بکند. برای همین بچه مادر را برداشت، یعنی نمادی از یک ساهاجایوگی، یا می‌شود گفت، نمادی از مسیح یا نمادی از هر کدام از فرزندان بزرگ او، آن وقت بچه را زیر پاهایش گذاشت.

وقتی داشت پا بر زمین می‌کوبید، یک مرتبه فرزند خودش را زیر پاهایش دید و زبان بزرگش بیرون آمد. او فورا تسویه حساب را متوقف کرد.

ولی این فقط یک بار اتفاق افتاد. برای همین پس از اکادشارودرا، سرانجام از راه خشم ساداشیوا، نابودی کامل فرا می‌رسد، آن وقت است که تخریب نهایی کامل اتفاق می‌افتد.

پس بدین ترتیب ما دیده‌ایم که چطور اکادشا رودرا عمل می‌کند و چطور ساهاجایوگی‌ها باید خودشان اکادشارودرا شوند. حالا برای اینکه این قدرت افزایش یابد، فرد باید توان بالایی از عدم تعلق را ایجاد کند، قدرت عدم تعلق، عدم تعلق از منفی‌ها.

برای مثال، منفی می‌تواند از افراد بسیار نزدیکی مثل برادر، مادر، خواهر بیاید، می‌تواند از دوستان بیاید، می‌تواند از خویشاوندان بیاید. می‌تواند از یک کشور بیاید، می‌تواند از عقاید سیاسی شما ناشی شود، ایده‌های اقتصادی، هر چیزی شبیه آن. هر شناخت نادرستی می‌تواند قدرت اکادشارودرای شما را نابود کند.

بنابراین تنها گفتن این که “من به ساهاجایوگا تسلیمم و یا من یک ساهاجایوگی هستم”، کافی نیست، بلکه شما باید به شکل ذهنی هم بدانید که ساهاجایوگا چیست.

طوری که شما به شکل هوشمندانه‌ای بفهمید ساهاجایوگا چیست. چون به خصوص در غرب مردم بیش از حد هوشمند هستند، و اگر نور ساهاجایوگا به هوش آنها نیفتد هیچ وقت نمی‌توانید بر تعلقات خود فائق آیید.

این به این معنی نیست که در مورد ساهاجایوگا خیلی زیاد حرف بزنید و یا در مورد آن سخنرانی کنید، بلکه از نظر ذهنی هم بفهمید ساهاجایوگا چیست. 

امروز روز خاصی است که در آن خواسته شده ما حتما پوجای اکادشارودرا داشته باشیم. و این برای همه انواع فرقه‌های دروغین مذهبی و استادان دروغین و مذاهب دروغینی است که از آنها به نام خدا پیروی می‌شود، یا هر مذهبی که در آن در مورد خودآگاهی حرفی زده نمی‌شود و خودآگاهی در آن به دست نمی‌آید و با خدا اتصالی ندارد دروغین است.

بنابراین هر کدام از این چیزهایی که فقط یک باور است و صحبت از خداست ولی هیچ اتصالی با خدا ندارد نمی‌تواند یک مذهب حقیقی باشد. البته به مردم یک تعادلی می‌بخشد، ولی اگر در آن تعادل بخشیدن، افراد با آن پول زندگی کنند و بخواهند با ثروتی که از آن پول به هم می‌زنند لذت ببرند، آن وقت آن حتی در حد بسیار پایین‌تری از مذهب هم نیست.

مثل یک ترازو، ببینید، مذهب باید در ابتدا تعادل ببخشد، ولی در آن تعادل‌بخشی وقتی بگویند، “شما باید متعادل باشید، ولی برای آن به من پول بدهید، شما باید به من پول بدهی، به من همه کیف خود را بدهید، همه چیز به من بدهید، آنوقت آن را نمی‌توان متعادل کرد، آن حتی کمترین چیزی از رحمت خدا در خود ندارد. یا هر مذهبی که شما را وادار به تعظیم به هر کسی به غیر از اینکارنیشن‌ها بکند، یک مذهب نیست، آن چیز دیگری است که کاملا دروغین است.

مذهب حقیقی به شما تعادل می‌بخشد و همیشه از تعالی سخن می‌گوید. ولی آنها درخواست پول نمی‌کنند و یا از کسی بت نمی‌سازند.

بنابراین، ما باید بیاموزیم که دروغ و چیزهای منفی را از چیزهای حقیقی تشخیص بدهیم. وقتی که از طریق آگاهی ارتعاشی یا از راه هوش بتوانید بصیرت را افزایش دهید، آنگاه در کنترل خودتان هستید.

و آن وقت به آن قدرت اکادشا تبدیل می‌شوید، وقتی که به پختگی خود رسیده باشید. امروز، من همه شما را مورد رحمت قرار می‌دهم تا همه به قدرت اکادشا رودرا تبدیل شوید و آن خلوصی که شما را به آن مرحله برساند پیدا نمایید.

رحمت خداوند شامل حال شما باشد