به فرزندان گلم
شما از زندگی عصبانی هستید
مثل بچههای کوچکی که
مادرشان را در تاریکی گم کردهاند
شما با اخم مینشینید و ناامیدیتان را
از پایان بیثمر زندگی خود نشان میدهید
با پوشیدن زشتی به دنبال کشف زیبایی هستید
شما به نام حقیقت، همه چیز را دروغ مینامید
احساساتان را خالی میکنید تا جام عشق را پر کنید
فرزندان شیرینم، عزیزانم
چطور میخواهید به آرامش برسید وقتی
با خودتان، با وجودتان و با خود لذت سر جنگ دارید
دیگر مشقت کشیدن برای چشم پوشی از نعمتهای دنیا کافیست،
زدن آن نقاب ساختگی برای دلخوشی
حالا در گلبرگهای گل نیلوفر
بر زانوی مادر پرمهر خود بیاسایید
من زندگی شما را با شکوفههای زیبا آراسته میکنم
و لحظاتتان را آکنده از عطری پرلذت میکنم
من سرتان را با عشق الهی مسح میکنم
چرا که دیگر طاقت زجر کشیدن شما را ندارم
بگذارید تا شما را در اقیانوس لذت غوطهور کنم
تا وجودتان را در وجودی عظیمتر گم کنید
آن وجودی که دارد از بین گلبرگهای روحتان لبخند میزند
و یواشکی پنهان شده تا هر لحظه سر به سر شما بگذارد
هشیار باشید و شما او را پیدا خواهید کرد
کسی که هر رشته از وجودتان را با لذتی پررحمت به ارتعاش در میآورد
و بر تمام جهان نور میافکند
مادر نیرمالا
Mother Nirmala
This poem was written by Shri Mataji in 1972 on Her first trip to America for the first public programs in Her presence.